جان افشاندن. فدا کردن روان. جانفشانی کردن: گر مرا دشمن ز من دادی خلاص بر سر دشمن روان افشاندمی. خاقانی. حرمت می را که می گشنیز دیگ عیشهاست بر سر گشنیزۀ حصرم روان افشانده اند. خاقانی
جان افشاندن. فدا کردن روان. جانفشانی کردن: گر مرا دشمن ز من دادی خلاص بر سر دشمن روان افشاندمی. خاقانی. حرمت می را که می گشنیز دیگ عیشهاست بر سر گشنیزۀ حصرم روان افشانده اند. خاقانی